دوتا پیرمرد باهم قدم میزدن و20 قدم جلوتر همسرهاشون کنارهم به آرومی درحال قدم زدن
بودن..پیرمرد اول:من وزنم دیروز به یه رستورانی رفتیم که خیلی شیک وتروتمیز
وباکلاس
بود،هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود وهم قیمت غذاش مناسب بود.پیرمرد
دوم:إ..چه جالب.پس
لازم شد ماهم یه شب بریم اونجا..اسم رستوران چی بود؟پیرمرد اول کلی فکر کرد وبه خودش
فشار آورد،اما چیزی یادش نیومد.بعد پرسید:ببین،یه حشره ای هست ،پرهای بزرگ وقشنگی داره
،خشکش میکنن توخونه به عنوان تابلو نگه میدارن،اسمش چیه؟
پیرمرد دوم:پروانه؟پیرمرداول:آره.
بعد بادادو فریاد روبه پیرزن ها:پروانه،پروانه!!اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!
نظـــر یــــــــــــــــــــــادتـــون نـــــــــره